هویت

کتاب‌، دروازه‌ئی‌ به‌ سوی‌ جهان‌ گسترده‌ی‌ دانش‌ و معرفت‌ است‌ و کتاب‌ خوب‌، یکی‌ از بهترین‌ ابزارهای‌ کمال‌ بشری‌ است‌

هویت

کتاب‌، دروازه‌ئی‌ به‌ سوی‌ جهان‌ گسترده‌ی‌ دانش‌ و معرفت‌ است‌ و کتاب‌ خوب‌، یکی‌ از بهترین‌ ابزارهای‌ کمال‌ بشری‌ است‌

هویت

کتاب‌ یکی‌ از ارزشمندترین‌ فرآورده‌های‌ بشری‌ و گنجینه‌ی‌ بزرگترین‌ ثروتهای‌ بشر یعنی‌ دانش‌ و تحقیق‌ است‌. دین‌ و دنیای‌ بشر و جسم‌ و جان‌ انسان‌، به‌ برکت‌ کتاب‌ تأمین‌ و تغذیه‌ می‌شود و فرایند کمال‌ بشری‌ بوسیله‌ی‌ کتاب‌ تحقق‌ می‌یابد. کتاب‌، مادر تمدنها و نیز عصاره‌ی‌ آنهاست‌، و بشر با پدید آوردن‌ کتاب‌، درسهای‌ بیشماری‌ را که‌ در کتاب‌ تکوین‌ بدو آموخته‌ شده‌، گرد می‌آورد و در محیط بشری‌، منتشر می‌سازد و بدینگونه‌ روز به‌ روز گنجینه‌ی‌ ثروت‌ بشری‌، غنای‌ بیشتر می‌یابد.
...همگانی‌ کردن‌ کتاب‌ از راه‌ گسترش‌ زنجیره‌ی‌ کتابخانه‌های‌ عمومی‌ در هر گوشه‌ و کنار کشور همراه‌ با فراهم‌سازی‌ زمینه‌ی‌ لازم‌ برای‌ همگانی‌ کردن‌ کتابخوانی‌ و معرفی‌ کتابهای‌ خوب‌ و پدید آوردن‌ نوشته‌های‌ فراوان‌ در همه‌ی‌ موضوعهای‌ مورد نیاز و مورد علاقه‌ وظیفه‌ی‌ بزرگ‌ دیگری‌ است‌ که‌ امید است‌ بیش‌ از آنچه‌ که‌ تا کنون‌ شده‌، بگونه‌ی‌ پیگیر انجام‌ گیرد. (74/06/21)
امام خامنه ای

بایگانی
۱۵ارديبهشت

 ارتباط مردم با کتاب، باید بیش از این باشد. من می‌بینم که متأسفانه کتاب در جامعه ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا می‌کند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعه بی‌فرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعه‌ای بودیم که گذشته و کسان فرهنگیِ با معرفت و برجسته‌ای ندارد؛ انسانهای بااستعداد و فهیم و دارای بینش و طرز فکر بالا ندارد (مثل بعضی از جوامع گوناگونی که در گوشه و کنار دنیا هستند) بی‌رغبتی به کتاب قابل توجیه بود؛ امّا در جامعه ما با این همه انسانهای فرهنگی، برجسته، والا، اساتید، مؤلّفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علمای بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگی و عالِم، چرا باید اُنس با کتاب این‌طور باشد؟! سابقه فرهنگی و تاریخی ما خیلی زیاد است. جامعه ما اساساً جامعه‌ای پخته و بالغ شده است؛ یک جامعه ابتدایی و بدوی نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند.

مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب

ابتدا تلاش می‌کنیم که نظر حضرت عالی را در ارتباط با برگزاری این نمایشگاه و همچنین دید محققّانه‌ای که نسبت به مسائل کتاب و کتابخوانی دارید، جویا شویم. بیان بفرمایید که نمایشگاه امسال را چگونه دیدید؟
 
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. الحمدللَّه، نمایشگاه خوب بود. با این‌که گفته می‌شود هنوز بعضی ناشران کتابهایشان نرسیده، لکن من در بخشی که تاکنون توفیق پیدا کردم که بازدید کنم، کتابهای زیاد و جدید هم دیدم و عناوین کتابها، خوب بود. متأسفانه من زیاد وقت ندارم، و الّا به داخلِ هر یک از این غرفه‌ها که می‌رفتیم، بعضاً ایجاب می‌کرد که انسان نیم ساعت توی یک غرفه بماند و کتابها را یکی یکی نگاه و بررسی کند.
 
آنچه که مجموعاً به‌نظرم رسید، خیلی خوب بود. وضعیت نمایشگاه را پسندیدم. شنیدم - آقایان گزارش کردند - که امسال ناشرین، بخصوص ناشرین داخلی، بیش از سال گذشته شرکت کرده‌اند.
 
در گفتگویی که بعضاً ما با مردم داریم و حتّی مسؤولین انتشاراتیهای مختلف، این مسأله را اظهار می‌کنند، که کّلاً به‌نظر می‌رسد آن‌طور که باید، سیاست مدوّنی برای انتشار و چاپ کتابْ در کشور نیست و یا این‌که دارای ضعفهایی است. و از لحاظ محتوایی هم، این مشکلْ وجود دارد. بیشتر تلاش می‌کنیم که نظر حضرت عالی را، به عنوان یک فرد محقّق و کتابخوان، در این زمینه جویا شویم؟
 
این را که «آیا سیاستی وجود دارد یا نه»، قاعدتاً باید وزارت ارشاد به شما بگوید. پاسخ دقیق را، آن‌جا به شما خواهند داد. من بعید می‌دانم که هیچ سیاستی نباشد. قاعدتاً، در این زمینه، سیاستها، خطِمشیها و جهتگیریهایی هست. البته، هر چه بگذرد، قاعدتاً بهتر خواهد شد. من، حالا که نگاه می‌کنم، از نوع کتابهایی که عرضه می‌شود، نوع مطالبه، رغبت و تقاضای مردم را درک و احساس می‌کنم. من از بعضی از ناشرین می‌پرسیدم که «شما فروشتان چطور است؟» یا «مراجعه مردم به این کتابی که شما چاپ کرده‌اید، چطور است؟» پاسخهایی که می‌دادند، برای ما روشن می‌کند که مردم به چه موضوعاتی بیشتر رغبت دارند. حالا ممکن است این رغبت، بعضیش هدایت شده باشد؛ یعنی دستگاه فرهنگی کشور، مردم را به سمت یک علاقه خاص یا به نوعی از کتابها هدایت کرده باشد. ممکن هم هست که بدون هدایت آنها باشد و مردم خودشان خواسته باشند. به هر تقدیر، یک جهتگیریِ کلّیِ نسبتاً مطلوب، مشاهده می‌شود.
 
در پایان، اگر ممکن است به مناسبت ایام کتاب، کتابخوانی و نمایشگاه کتاب، پیامی برای همه مردم ما، بخصوص قشر تحصیلکرده و کتابخوان بفرمایید.
 
خوب؛ الحمدللَّه سؤالات شما زود تمام شد! من احتمال می‌دادم بیش از این طول بکشد. بله؛ پیامی که من دارم، همان پیام همیشگی است. من امروز می‌خواهم دو مطلب را به مردم و مسؤولین عرض کنم: یک مطلب، همان است که من همیشه تکرار می‌کنم. پارسال و سالهای قبل و در مناسبتهای گوناگون هم گفتم که ارتباط مردم با کتاب، باید بیش از این باشد. من می‌بینم که متأسفانه کتاب در جامعه ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا می‌کند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعه بی‌فرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعه‌ای بودیم که گذشته و کسان فرهنگیِ با معرفت و برجسته‌ای ندارد؛ انسانهای بااستعداد و فهیم و دارای بینش و طرز فکر بالا ندارد (مثل بعضی از جوامع گوناگونی که در گوشه و کنار دنیا هستند) بی‌رغبتی به کتاب قابل توجیه بود؛ امّا در جامعه ما با این همه انسانهای فرهنگی، برجسته، والا، اساتید، مؤلّفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علمای بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگی و عالِم، چرا باید اُنس با کتاب این‌طور باشد؟! سابقه فرهنگی و تاریخی ما خیلی زیاد است. جامعه ما اساساً جامعه‌ای پخته و بالغ شده است؛ یک جامعه ابتدایی و بدوی نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند.
 
من این را می‌خواهم عرض کنم. که در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان می‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه می‌کنم؛ تا خوابم می‌آید، کتاب را می‌گذارم و می‌خوابم. همه افراد خانه ما، وقتی می‌خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر می‌کنم که همه خانواده‌های ایرانی باید این‌گونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجمّلاتی - مثل این لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و... -، به کتاب اهمیّت بدهند. اوّل کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه ایرانی به هدف و آرزویی که دارد - که حقّ او هم هست - نخواهد رسید. البته من این را فراموش نکنم که از وزارت ارشاد به‌خاطر انجام همه توصیه‌های ما در سال گذشته در هنگام مصاحبه - پایان بازدید - تشکّر کنم. مسأله نمایشگاه دائمی و کتابهای پرتیراژ که الان آقای مسجد جامعی به من گزارش دادند، از کارهایی است که انجام گرفته است. من از آنچه که انجام شده است خرسند شدم.
 
خوب؛ این مسأله اوّل. مطلب دومی که من امروز فکر کرده بودم بگویم، مسأله کاغذ است. من وقتی از ناشران درباره مشکلشان و فروش کتاب می‌پرسم، بعضی بعد از سؤال من و بعضی بدون سؤال، به مشکل کاغذ اشاره می‌کنند. کاغذ در جامعه ما نباید یک کالای تزیینی و تجمّلاتی به حساب بیاید؛ بلکه باید یک کالای اصلی محسوب شود. کما این‌که دولت هم، برای کاغذ، واقعاً یارانه می‌دهد. (ما در مشهد، همین سوبسید را می‌گوییم «سر». سردادن به چیزی؛ چیزی را برای چیزی به عنوان سردادن.)
 
علی‌ایّ‌حال، الان دولت به روزنامه‌ها، مطبوعات و ناشرین، کمک می‌کند. این کارها می‌شود؛ لکن درعین‌حال، مشکلات دارند. من می‌بینم کتابی را به قیمت گزافی می‌فروشند؛ در حالی که خریدار نمی‌تواند بخرد. من به مواردی برخورد کردم که قیمتها به نظرم زیاد و بیش از اندازه‌ای که امروز مقتضی است، بود. این بدین خاطر است که ما از لحاظ کاغذ مشکل داریم. خلاصه، باید روی بازیافت، صرفه‌جویی و تولید کاغذ داخلی کار شود؛ یعنی کاری کنند که در کاغذ، صرفه‌جویی شود. امروز با این‌که آدمی گاهی فکر می‌کند که دیگر حالا دوران «ادقّوا اقلامکم، قارعوا بین سطورکم»(1) نیست، می‌بینیم نه! اتّفاقاً، باز هم دوران همینهاست. باز هم باید قلمها را ریز تراشید، تا کاغذ کمتر مصرف شود و باز هم باید در باب کاغذ، صرفه‌جویی کرد تا به نیاز جامعه برسد. علاوه بر این، مسأله بازیافت کاغذ و همچنین تولید کاغذ داخلی، باید ان‌شاءاللَّه مورد توجّه قرار گیرد. بعضی از این کارها به عهده دولت و بعضی به عهده مردم است. ان‌شاءاللَّه، امیدواریم که از امروز که روز اوّل بازدیدهای عمومی در نمایشگاه کتابِ امسال است، عدّه زیادی مردم بیایند، این کتابها را بخرند و از اینها استفاده کنند. باید مقداری از کلّ مراجعه به کتاب در طول سال را، در این چند روز ان‌شاءاللَّه جبران کنیم.
 
در این چند ساعتی که در معیّت حضرت عالی بودیم، مشاهده کردیم شما تعداد زیادی کتاب می‌خرید. سال گذشته هم به همین شکل بود؟
 
نه. متأسّفانه نشد کتاب بخرم. کتابها را به من هدیه می‌دهند. من می‌خواهم کتاب بخرم یا پول کتابها را بدهم؛ اما غالباً تا من کتابی را انگشت می‌گذارم، ناشرین فوراً می‌گویند: « این مجّانی است.» و هر چه هم اصرار می‌کنم پول بدهم، قبول نمی‌کنند. لذا من بعضی از کتابها را می‌خواهم و واقعاً هم دوست دارم بخرم. منتها ناشرین - حالا بعضی از روی رغبت و بعضی هم ممکن است در رودربایستی گیر کنند - وقتی می‌گوییم این کتاب را بدهید، می‌گویند «آقا، قابلی ندارد.» و من نمی‌خواهم که چنین وضعی پیش بیاید، لذا به خرید کتاب اقدام نمی‌کنم. با این حال، ناشرین با محبّت و مهربان، بعضی کتابهایی را که فکر می‌کنند دوست دارم، به من هدیه می‌کنند.
 
 
 
1) اشاره به گفتار امام علی علیه السّلام در توصیه به صرفه‌جویی هنگام نگارش.

26 اردیبهشت 1374

۹۳/۰۲/۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی